
بیشتر ما درباه ضریب هوشی (IQ) شنیده ایم. حتی ممکن است برخی از (EQ) هم اطلاع داشته باشند. اما آیا شما درباره (FIQ) شنیده اید؟
هوش مالی تنها چیزی است که میتواند مشکلات مالی شما را حل کند. به عبارت ساده، هوش مالی بخشی از هوش شماست که قادر است موضوعات مربوط به مسائل مالی را شناسایی و سپس رفع کند.
نمونه های ساده ای از مشکلات مالی عبارتند از :
- من درآمد کافی ندارم.
- بدهی های زیادی دارم و به افراد زیادی بدهکارم.
- قادر نیستم خانه ای برای زندگی بخرم.
- ماشینم خراب است اما هیچ پولی ندارم تا آن را تعمیر کنم.
- ۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان پول دارم. چگونه باید از آن استفاده کنم؟
- هیچ پولی برای دوران بازنشستگی ام پس انداز نکرده ام.
- از شغلم راضی نیستم اما نمیتوانم آن را رها کنم؛ چون با از دست دادن آن بیکار میشوم.
- به یک عمل جراجی نیاز دارم ولی هیچ پولی ندارم.
هوش مالی شما قادر است چنین مشکلاتی را حل کند. متاسفانه اگر هوش مالی شما به اندازه کافی بالا نباشد، مشکلات شما همانند قبل حل نشده باقی میماند. آنها هرگز از بین نمیروند بلکه در یک برهه از زمان کمرنگ تر و در زمانی دیگر حادتر میشوند. به عنوان مثال، بسیاری از افراد هستند که از زمان آغاز جوانی شان تا زمان بازنشستگی شان با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند و هرگز نمیتوانند آنها را برطرف کنند.
در حقیقت پول تنها مسئله ای است که زندگی شما را در هر لحظه تحت تاثیر قرار میدهد. فرقی نمی کند که چند ساله هستید و به چه کاری مشغول میباشید. در واقع همین پول است که باعث میشود شما تصمیم بگیرید که با اتوبوس به مسافرت بروید یا با هواپیما.
چگونه افراد ثروتمند با مشکلات مالی رو به رو می شوند؟
در حالت کلی، هوش مالی دارای ۵ بخش اصلی است که مرز میان افراد ثروتمند و فقیر هستند.
هنگامی که بیشتر مردم واژه (کمال) را میشنوند تصور میکنند که این واژه مربوط به اخلاق و ویژگی های انسانی است اما منظور من اصلا چنین مفهومی نیست. منظور من از این واژه تمامیت و تکمیل شدن است. همانطور که در فرهنگ لغت نوشته شده، این واژه به معنای تکمیل شدن یا یکپارچه شدن است. کسی که از پنج بخش هوش مالی آگاه است، شخص کاملی است.
هنگامی که شخص ثروتمندی با مشکلات مالی روبرو میشود، باید از این ۵ نوع هوش استفاده کند تا از بزرگتر شدن مشکلات و گرفتاری هایش جلوگیری نماید. اگر فردی که پولدار است نتواند به مشکلات خود به درستی پاسخ دهد، نمیتواند ثروتمند باقی بماند و در سالن هتل های پنج ستاره خیلی مجلل قدم بزند.
آنها باید یا خودشان را وادار کنند که تحت آموزش های خیلی خاص قرار بگیرند و میزان هوش مالی خود را بالا ببرند یا اینکه مشکلاتشان را با افراد اهل فن در میان بگذارند تا به موقع به مشکلات آنها رسیدگی شود. با اینکار آنها میتوانند از مشکلات و گرفتاریهای جدی خود جلوگیری کنند و با خیال آسوده تری به فعالیت های شغلی خود ادامه دهند. آنها باید درک کنند که با یاد گرفتن میتوانند پولدارتر شوند و امنیت سرمایه های خود را تضمین کنند.
پنج بخش اصلی هوش مالی چیست؟
هوش مالی ۱ : به دست آوردن پول بیشتر
هر کس به اندازه خودش از هوش مالی برخوردار است. هرچه میزان برخورداری از هوش مالی بیشتر باشد، مقدار پولی که به دست می آورد بیشتر است. به عنوان مثال کسی که درآمد ماهیانه او ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان است نسبت به کسی که درآمد ماهیانه او ۱.۵۰۰.۰۰۰ تومان است از ضریب هوشی بالاتری برخوردار است. در این مثال مشخص میشود هوش ذهنی و هوش مالی از هم متمایز هستند. چرا که ممکن است همه نمرات یک نفر در دانشگاه بالای ۱۷ باشد اما درآمدش در محیط کار، کمتر از فردی باشد که سواد دانشگاهی ندارد.
هوش مالی ۲ : محافظت از پول
فردی را در نظر بگیرید با درآمد سالیانه ۱۰۰ میلیون تومان و مالیات پرداختی ۲۵ میلیون تومان
فردی را در نظر بگیرید با درآمد سالیانه ۵۰ میلیون تومان و مالیات پرداختی ۱۰ میلیون تومان
با کمی دقت به موارد بالا خواهید دید که نفر اول سالیانه ۲۵% از درآمد خود را صرف پرداخت مالیات میکند؛ درحالیکه نفر دوم ۲۰% درآمد خود را به مالیات میدهد. حقیقت ساده ای که تمام مردم دنیا به آن رسیده اند این است که باید از پول و سرمایه محافظت کرد وگرنه به چشم برهم زدنی از دست می رود. خیلی مهم است ثروتی که ما کسب میکنیم، چگونه، چطور و در کجا صرف میشود.
هوش مالی ۳ : بودجه بندی پول
بودجه بندی در واقع مدیریت بهینه و اقتصادی درآمدهاست. برخی افراد با درآمد های بسیار پایین طوری سرمایه شان را بودجه بندی میکنند که به نظر فرد ثروتمندی می آیند و برعکس این نیز صادق است.
به عنوان مثال، گاهی افراد با درآمد ماهانه ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان در ماه قادر نیستند زندگی خود را بگذرانند، در حالی که گروهی با درآمد ۲.۰۰۰.۰۰۰ در ماه قادرند هم زندگی خود را بگذرانند و هم مقداری را هر چند کم، پس انداز کنند. از این رو ایجاد نوعی تعادل میان مخارج و پس انداز، نوعی هوش مالی محسوب میگردد که در افراد مختلف متفاوت است.
هوش مالی ۴ : سرمایه گذاری پول
بسیاری از افراد پولهایشان را در بانک ها سپرده گذاری میکنند. این کار شاید در گذشته ایده خوبی بود، اما امروزه بیشتر افراد ترجیح میدهند که پولهایشان را صرف خرید املاک، سهام و اوراق بهادار و اینگونه دارایی ها کنند.
هدف در این بخش از هوش مالی، اهرم کردن پول های پس انداز شده اندک برای تقویت این پول هاست. در بیان ساده تر، تقویت پول یعنی اینکه از سرمایه و پول کمتر، کار بیشتری بکشیم. معیار هوش مالی شماره ۴ در ازای سرمایه گذاری سنجیده می شود.
هوش مالی ۵ : بالا بردن میزان اطلاعات مالی
یک اصل مهم هست که میگوید :
« قبل از اینکه بخواهی شروع به دویدن کنی، باید راه رفتن را یاد بگیری »
این گفته در مورد هوش مالی و موفقیت در تجارت نیز صدق میکند. قبل از آنکه افراد یاد بگیرند که به چه روشی، سودهایی فوق العاده بالا برای پولشان به دست آورند، باید راه رفتن را فرا بگیرند، یعنی اصول و مقدمات سواد مالی را بیاموزند. چون افراد اطلاعات مالی کمی دارند، نمیتوانند ثروت خود را تقویت کنند و در نهایت آن را به بانک میسپرند.
اگر هوش مالی پایینی دارید، باید اطلاعات مالی خود را افزایش دهید و به یاد داشته باشید که برترین ریاضی دان ها هم روزی از ۲+۲ شروع کردند که اکنون میتوانند عدد های چند رقمی را در عرض چند ثانیه باهم ضرب و یا تقسیم کنند. پس نگران نباشید و شروع کنید.
ضریب هوش مالی در برابر هوش مالی
همه میدانند کسی که دارای ضریب هوشی ۱۳۰ است باهوش تر از کسی است که ضریب هوشی ۹۵ دارد. چون هر دو مقیاس عددی و دارای واحد یکسانی هستند، پس مقایسه صاحبان آنها با یکدیگر صحیح است.
همیشه از من می پرسند چه فرقی میان هوش مالی و ضریب هوش مالی وجود دارد؟ پاسخ من این است که هوش مالی بخشی از عملکرد (هوش) ذهنی ماست که به ما کمک می کند تا مشکلات مالی مان را حل کنیم. اما ضریب هوش مالی یا FIQ (مخفف Financial Intelligence Quotient) تعیین کننده میزان هوش مالی ماست. این میزان شاخصی است که نشان می دهد کیفیت ذهن ما در پاسخ گویی به مشکلات مالی چقدر است.